در مسیر آسمان



آهنگران چه قشنگ میخوند اگر آه تو از جنس نیاز است در باغ شهادت باز, باز است
حالا من یه چیزی میگم قول بدین بهم نخندید.

نخندید ما دلمون یه جایی بدجوری ترک خورده یوقت میشکنه.

کی ترک خورده؟ یک راست میرم سر اصل مطلب. همون روزی که تابوت پدرو آوردن تو حیاط خونه. همون خونه ای که آجرهاشو با دست خودش رو هم گذاشته بود. همون خونه ای که نقشه شو با دختراش با یه تیکه چوب رو زمین خاکی کشیده بود. آره . همون روز دلم ترک خورد که قدم حتی به زانوی پاسدارایی که تابوت پدرو روی زمین گذاشتند نمیرسید ولی شدم فرزند شهید. همون موقعی ترک خورد که از پدر خوش قد و قامتم یه پیکر خونین و در هم تنیده آوردن.

دلم یه جای دیگه هم ترک خورد. همونجا که پیکر خونین و سوخته حاج قاسمی رو دیدم که سالها بود شده بود پدر معنوی هم بچه شهیدا . همون حاج قاسمی که لبخند از روی لبش نمی افتاد


آره دل من ترک خوردهمون روزی که مادرم مسیر بین خونه و گار شهدا رو اشک ریخت و آرام مویید و ناله کرد چرا که پدر وصیت کرده بود مبادا با صدای بلند گریه کنید. راستی یه جای دیگه هم دلم ترک خورد. همونجا که همسر حاج قاسم آه. شهید حاج قاسم. چه کنم هنوز روی زبانم نمیچرخه این ترکیب غریب آره همونجا که همسر شهید حاج قاسم بغضش رو به سختی فرو خورد و با آرامش به پیام تسلیت رهبرم گوش داد من میدونم اونجا همسر شهید حاج قاسم داشت از درون, سیل اشک می‌ بارید ولی با صدا گریه نمیکرد. مبادا دشمن بشنوه

آره دل من همونجایی ترک خورد که از پدر چیزی نمانده بود تا غسلش بدن. آره داشتم میگفتم. یه چیزی میگم آروم میگم فقط بهم نخندید. یهو دیدی دلم شکست و گریه کردم. میدونید که عرش خدا با چی میلرزه؟؟؟ میگم حالا که در باغ شهادت باز شده نمیشه ما رو سیاهارو هم یه جوری از اون گوشه کنارا قایمکی یواشکی ردمون کنن بریم تو؟؟؟؟



مدیر برای سرکشی و اطلاع از امور مدرسه در سالن ها قدم میزند. سالن در تمیزی خاصی می درخشد. مستخدم، گوشه ای از سالن را با چوبی مخصوص بسته تا راه عبور و مرور دانش آموزان بسته شود و با جدیت مشغول کشیدن الیاف کنفی معروف به "تی" است بر روی سنگهای یکدست کف سالن. مدیر لبخند حاکی از رضایت می زند و بوی خوش تمیزی سرمستش می سازد. با اشاره سر به مستخدم رضایتش را اعلام میکندو ناگهان انگار چیزی یادش آمده باشد می گوید: زنگ تفریح بچه ها اصلا تو سالن نیان. آروم از اون گوشه برن حیاط . سالن باید همیشه تمیز بمونه.

مدیر همیشه زبانزد مدیران دیگر است و مدرسه اش مدرسه ای خاص. همه چیز به جای خود و دانش آموزان مرتب و منظم کلاس های کاملا ساکت و آرام. امتیازش هم معلوم است دیگر، خاص .

 سر راه نگاهی به تابلوها می اندازد که در سینه دیوار خودنمایی میکنند ، هر کدام با پلاکی بر بالای سر. از تابلوی بهداشت گرفته تا پرورشی و سفیران سلامت و نماز. متن هایی با خط خوش. پوسترهای جذاب. تراکت هایی با  رعایت آخرین اصول نگارش و تزییناتی بسیار هنرمندانه. باز هم مدیر لبخند رضایت می زند. آن گوشه تابلویی با عنوان" شورای دانش آموزی" سرافراز و سربلند منتظر نگاه های مدیر مدرسه است. چند تراکت که دست نویس است با موضوع " دانستنی های جهان خلقت"  متن زیبای تحقیقی هم نوشته شده آن هم با خط یک دانش آموز احتمالا کلاس سوم یا چهارمی . ستونی با عنوان " بخوان و خلاصه کن" کاری از کمیته علمی که ظاهرا بچه ها خلاصه کتاب هایی را که خوانده اند می نویسند و به سینه کش تابلو نصب می شود. اخم های مدیر عاشق نظم و سلیقه توی هم می رود و زیر لب می گوید" اینم شد تابلو؟  چقدر شلوغ." و خلاصه ها را می خواند: "خلاصه کتاب من میتوانم. خلاصه کننده مریم کلاس چهارم.  " حوصله ندارد همه را بخواند . چند تا از برگه های روی تابلو را می کند و وارد دفتر پرورشی می شود: "خانم بهتون گفتم تابلوها باید همه منظم باشن. تمیز و با سلیقه. فردا یکی از اداره بیاد نمیگه چرا اینقدر بی سلیقه و شه؟ " تا معاون پرورشی بیاید حرفی بزند مدیر عاشق نظم ادامه می دهد: " فردا زنگ بزن چنتا از مادرای با سلیقه و کاربلد بیان تابلوی شورای دانش آموزی رو درست کنن. چنتا نقاشی جذاب میخوام با یه سری کار هنری خیره کننده. به بابای خوشنویس اون دانش آموز هم بگو یه سری متن بنویسه که بچسبونید با تابلو. دو سه روز دیگه بازرسا دارن میان" مدیر به سرکشی قست های دیگر مدرسه می پردازد. خلاصه کتاب ما می توانیم با دستخط دانش آموز کلاس چهارم مچاله میشود و توی سطل زباله پرتاب می شود.


یادگیری مشهود: چک لیست شروع درسدر هر کلاس و مدرسه برچسب زدن به دانش آموزان به ندرت صورت میگیرد.به نظر می رسد که ما عاشق برچسب زدن به دیگران هستیم!!! ؟؟؟ برچسب هایی مانند ناتوان ذهنی، کوشا، نارسا خوان، ADHD( اختلال بیش فعالی کمبود توجه) در خود ماندگی، سبک های یادگیری مانند یادگیری جنبشی، OCD( روان رنجوری و وسواس فکری عملی) و نکته اصلی این استدلال این ادعا نیست که آنها حقیقی نیستند( آنها واقعی هستند) بلکه این است که در برچسب زدن چقدر سریع عمل می کنیم.یکی از پیگیری های مثمر ثمر برچسب زدن زدن برچسب سبک های ادگیری یه دانش آموزان است. ولع امروزی برای سبک های یادگیری که نباید آنرا با مفهوم ارزشمند راهبردهای متعدد یادگیری اشتباه بگیرید،. فرض میکند که دانش /اموزان محتلف روشهای خاص یادگیری را ترجیح می دهند. ادعای اصلی این است که در صورت همراستایی تدریس با سبک برتر یا غالب یادگیری ( مانند سبک های دیداری ، شنیداری، گفتاری، بساوشی یا جنبشی، میزان موفقیت بیشتر خواهد بود در حالیکه آموزش دانش آموزان با استفاده از روش های مختلف ( دیداری،گفتاری و حرکتی) با مزایای متعددی همراه است اما این مسئله نباید با این تفکر اشتباه گرفته شود که توانایی دانش آموزان از لحاظ تفکر در سبک های مذکور متفاوت است.
منبع: فرهنگ یادگیری مشهود، ترجمه دکتر ابوالفضل بختیاری


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

یک عشق zZSadBoyZz مجله سلامتی بلاگ خبری تاناکورا مهاباد abcdonenumbe آرشیتکت فایل رشد و تکامل انسان c60 تعمیرات مبلمان تابان علی مومن زاده